پدر وقتي اذان ميگفت غم داشت
صداي دلكشش زير وزبر داشت
پدر ميرفت سوي جانمازش
كه بالا آورد دست نيازش
سلام
تسليت من هم اين غم بزرگ را به شما تسليت مي گويم.يا علي
بسم الله الرحمن الرحيم .
غبار غم غريبي و غربت فقدان پدر عزيزتان بر دل و فكر و روح ما نيز نشست . ما را هم در اين غم بزرگ شريك بدانيد . درست است كه در اين عالم خاكي شايد داغي بزرگتر و عظيم تر از داغ پدر نباشد اما وقتي به لطف و مهرباني خدايي كه دست نوازشش همواره بر سر ما است نيم نگاهي كنيم اين داغ برايمان قدري آسانتر و تحملش سادهتر خواهد شد . همان خدايي كه در سخت ترين لحظات و گردنه هاي زندگي ما را به خودمان وا نگذاشت و مهربانتر از پدر همواره ياريمان كرد .پدران جسماني من و شما از اين عالم پر كشيدند و رفتند .اما خداي بزرگ پدري به مراتب مهربانتر و دلسوزتر از آنها برايمان باقي گذارده است و آن وجود نازنين پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام و در رأس همه آنها وجود نازنين همين پدري است كه به عشق او وبلاگتان را نامگذاري كرده ايد و هر روز و هر هفته ساعتهايي از وقت و عمرتان را براي نوشتن براي ايشان صرف ميكنيد . مطمئن باشد اگر دست نوازش پدر جسماني تان ديگر بر سرتان نيست دستهاي نوازشگر پدر معنوي تان هم اكنون بر سر شماست .هر چند مي دانم داغ پدر بسيار سخت است و جانكاه و خود نيز آن را تجربه كرده ام اما برادرانه از شما ميخواهم تا با توكل بر خداي متعال و توسل به امام زمانتان كه اكنون در دامان پر مهر او هستيد از اين آزمايش سخت الهي هم به سلامت بيرون آييد .
سلام .
چيزي جز يه جمله ندارم كه بگم .
متاسفم ...............
غم آخرتون باشه و بنده رو هم در غمتون شريك بدونيد .
رفتن راز غريب اين زندگي است .
انشاء الله خود مولا شافعشون باشن .
يا علي مدد
سلام عليكم با عرض تسليت
منو در غم از دست دادن پدرتون شريك بدونيد...
واقعا نمي دونم چي بايد بگم...
سلام عليكم مدعي محبت عزيز
...
پدر اي وجودم از تو قدرت و توان گرفتهاي که از دم نفسهات هستي من جان گرفتهپدر اي که از تو جاري خون زندگي تو رگهاماي که از نور دو چشمت نور زندگي به چشمامپدر امروز به پاهام ديگه ناي رفتني نيستجز دريقي رو لبهام ديگه حرف گفتني نيستپدر ، پيچ و خم راهم نميخوام بي راهه باشهگل سرخ آرزوهام توي فکر غنچه باشهپدر دست ياري تو اگه دستامو نگيرهکوره راه رفتن من مثل شبهام ميشه تيره