نوشته شده در شنبه، 8 اردیبهشت، 1386ساعت 4:0 توسط ..:: مدعی محبت ::..
یک شعر زیبای دیگه از سید امیر حسین میرحسینی
غـــرق در افـکـار بـودم بی قــرار
موج می زد از دو چشـمـم انتـظـار
کرد فکری ناگهـان در من خـطـور
شادی و مستی شد از من دور دور
واژه هـای شـعــر در ذهـنـم فسـرد
اشـــتـیـاق زندگی در ســیـنـه مـرد
با که حـرف خـویـش را نجـوا کنـم
قـبـــر لــیــلی را کجـــا پـیــدا کـنـم
کاش از قـلـبـم به قـبـرش راه داشت
کـاش زهــرا هـم زیارتگــاه داشـت
زین همه شادی و عشرت ها چه سود
کـاش قــبــر مـــادرم مـخــفــی نـبـود
ناگـهــان از ســوی حـق آمــد پـیــام
می دهـــم بـر دردهــایــت الـتـیـــام
قبر زهــرا گر چه از دیده گم است
بارگـاه باشـکــوهـش در قــــم است
ای که گـفـتی مادرت مظـلـومه است
حضرت زهرا همان معصومه است
با خودت هـر گاه تنـهــا می شـوی
خسـته و دلتـنگ زهـــرا می شوی
قـم برو که خانه ی عشـق همه است
صاحب آن خانه بی بی فاطمه است
چون که تو عرض اردات کرده ای
قـبــر زهـــرا را زیـارت کـرده ای
خــاک او مانـنـد خـاک علـقــمه است
هم حسین و هم رضا هم فاطمه است
آب ســـقــا خــانـه اش آب بهـــشـــت
خواهــر مولا رضـا، زهرا سـرشـت
بارگـاهــش قــبـلـه گـاه عــالـمــیــن
صبـر زینب دارد و عشـق حسـیـن
ای که هستی مست و دل چاک بقیع
کـم ندارد خــاکــش از خـاک بـقــیع
این مکان موعود هر هم عهدی است
زائر ثابـت در این جـا مـهـــدی است
اول می خواستم این رو فردا بزنم اما گفتم امشب بزنم بهتره که ساکنین قم (اصلاً منظورم باغ خاطره ای ها نیست!!) اگه سر بزنن، بخونن و فردا به این نیت و اگر لطف کنن از طرف ما هم به نیابت از حضرت یه زیارت کنن.
خوش به حالشون واقعاً! جای ما خالی...