نوشته شده در دوشنبه، 10 اردیبهشت، 1386ساعت 4:24 توسط ..:: مدعی محبت ::..
الحق که مولا کریم من اولاد الکرامِ. من هنوز برای بازگشتم به سمتش عملاً کاری نکردم اما مولام این قدر کریم و آقاست که خودش با یک قدم من، صدها قدم جلو میاد.
این روزها یه مشکل عجیب و غریب داشتم تا جایی که احساس می کردم اگه از بین نره، واقعاً به همین زودی احتمالاً روانی می شم. همین یکی دو روز که به سمت مولام برگشتم، چنان ازم رفع هم کرده که واقعاً خودم هم توش موندم. البته این که بار اول نیست، هزاران بار این اتفاق افتاده، اما خب این بار خیلی وقت بود که لطف های مولام رو فراموش کرده بودم. الحمد لله که مولا باز هم دستگیری کرد. هر چند که باز با یه ناملایمی روزگار از او گله مند می شم و یا با از بین رفتن مشکل، فراموشش می کنم.
باز هم خدا را شکر که هنوز این قدر از درگاهش رانده نشوم که یادش رو به دلم نندازه و هرزگاهی-ولو با دادن یه مشکل- یادش رو به یادم میاره.
دهنی وا نشود تا تو نخواهی..