سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 123424

  بازدید امروز : 38

  بازدید دیروز : 10

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

لوگوی دوستان





 

درباره خودم

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...
مدعی محبت
آرزوی من! این رنج دیده جسم بی تعادل، محتاج ایستا نمودن توست؛ این ملتهب دل بی سکون، محتاج آرامش توست؛ این سیه جان بی ابرو محتاج مهر توست؛ پس ای مهر عالم! بتاب بر جان خسته ام.. بتاب بر قلب شکسته ام؛ بر دستان بسته ام؛ بر عهد گسسته ام؛ بتاب و ناپاکیم بزدای... (این بهترین توضیحی بود که می تونستم راجع به خودم بگم..)

 

لینک به لوگوی من

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی...

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

دسته بندی یادداشت ها

شعر محرمی سوزناک . شعری زیبا . عاشورا . کربلا . محرم .

 

بایگانی

ادعاهای پیشین
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

 

اشتراک

 

 

خلق را با قدرت خود، بی هیچ سابقه ای بیافرید و آنان را مطابق خواست خود ایجاد نمود . سپس آنان را در راه اراده اش پیشبرد و در راه دوستی اش برانگیخت . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش در ستایش خداوند، عزّوجلّ ـ]

. . .

نویسنده:مدعی محبت::: دوشنبه 86/5/29::: ساعت 1:34 صبح
نوشته شده در چهارشنبه، 2 خرداد، 1386ساعت 16:17 توسط ..:: مدعی محبت ::..


این چند روز یه روزنه ی جدید توی زندگیم باز شده، یه کم مدلم عوض شده و یه جورایی روی همه چیم تأثیر گذاشته؛ حتی برنامه ی روزانه ام و ...

نمی دونم یه مرتبه چی شد، یه قول و قرارهایی با حضرت گذاشته بودم، در اصل معاهده بود، یه عهد دوطرفه، که من از عهده ی کاری که حضرت برام قرار داده بر بیام و او هم چیزی رو که می خوام، بهم بده.

من خیلی زیاد از عهده ی این کار بر نیومدم(البته به نسبت خوب بود، دوست داشتم بهتر باشه)، اما حضرت یه جورایی عجیب و غریب خواسته ام رو بهم داد؛ مثل همیشه با یک قدم من، هزاران هزار قدم پیش اومد. یه جوری گذاشت جلوی پام، که خودم تعجب کردم. البته این که کار همیشگی حضرتِ؛ از او لطف بی دریغ و از ما ...

از ما خـطـا و لـغـزش . .                از توست عفو و بخشش . .

هم باید بی نهایت شکر کنم به این خاطر و هم باید برای ادامه و درست پیش رفتن ازش استمداد بخوام.

مولای خوبم!

بهتر از همه - حتی خودم - به آن چه در دلم هست، آگاهی؛ هم آن چه که دوست دارم و هم آن چه که ازش واهمه دارم.

خوب می دونی که جز رضای تو برام ملاک نیست، حتی رضای خودم.

می دونی که اگه بدونم رضای تو چیه، با جون و دل همون رو انجام می دم و اصلاً همون می شه خواسته ی خودم؛ اینا رو تو بهتر از همه می دونی، بهتر از اطرافیانم، و بهتر از خودم؛ مگر نه این که "اولی به تصرفی"؟

 

پس مثل همیشه، نه به موقع که برتر از موقع، و نه به جا که برتر از جا، دستان خالیم رو که همیشه به امید دستگیری به سمت تو دراز هست، بگیر و از کرمت لبریز کن!

 

یا صاحب الزّمان! تو ببین دستِ خالیم..



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    طوفان واژه ها
    بانوی کرامت
    [عناوین آرشیوشده]


    [ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

    ©template designed by: www.persianblog.com