نوشته شده در جمعه، 4 خرداد، 1386ساعت 2:59 توسط ..:: مدعی محبت ::..
کجــاسـت منتظـِر تو؟ چـه انتـظــار عجـیـبی!
تو بین منتظــران هم، عـزیز من! چه غریبی!
عجـیب تر که چـه آسـان نبودنت شـده عـادت؛
چـه کـودکـانه سـپـردیم دل به بازی قـسـمـت..
چه بی خیال نشستیم، نه کوششی، نه وفایی،
فـقـط نشـسـتم و گـفـتـم: خـدا کنـد که بیــایی!