انا لله و انا الیه راجعون
سلام.
چند روزی بود می خواستم وبلاگ رو به روز کنم، اما وقتش رو نداشتم. چند روز اخیر هم که وقتش رو داشتم، حوصله اش رو نداشتم.
دیروز، پر کشیدن بزرگی عاشق، و دلداده ای بزرگوار و ادیبی منتظر، وادارم کرد که به یاد او و به بزرگداشتش بنویسم.
نمی دونم چه طور بود که از دیشب که خبر پرواز دکتر قیصر امین پور رو شنیدم و دیدگانم نمناکی اشک رو حس کردن، بلافاصله این سروده ی خود اون مرحوم به ذهنم اومد و تا امروز با خودم زمزمه می کنم که:
ای روز آمدن!
ای مثل روز آمدنت روشن
این روزها که می گذرد هر روز
در انتظار آمدنت هستم،
اما با من بگو که آیا من نیز، در روزگار آمدنت، هستم؟...
ان شاءالله که مولایش، و امامش، هماره در تمامی لحظات سخت دستگیرش باشد.
خدا به اخلاصش و انتظارش، بیامرزدش!